کلمه جو
صفحه اصلی

خص

فرهنگ فارسی

خانه نئین جمع خصاص

لغت نامه دهخدا

خص. [ خ َص ص ] ( ع مص ) مصدر دیگری برای خصوص و خُصوصیَّة خَصوصیَّه و خصیصی [ خ ِ ص صی صا ] و خصیصاء [ خ ِ ص صی صاء ] و خُصیَّة و تَخِصَّة. ( منتهی الارب ) ( از لسان العرب ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به خصوص شود.

خص. [ خ ِص ص ] ( ع ص ) ناقص. ( منتهی الارب ) ( از لسان العرب ) ( از اقرب الموارد ) ( از تاج العروس ). || نرم. ( یادداشت بخط مؤلف ).

خص. [ خ ُص ص ] ( ع اِ ) خانه نئین. ( از منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از اقرب الموارد ).ج ، خِصاص ، خُصوص ، خصاص. || خانه ای که از چوب مسقف بود. ( منتهی الارب ) ( از لسان العرب ) ( از اقرب الموارد ) ( از تاج العروس ). ج ، خصاص خصوص ، اخصاص.

خص . [ خ َص ص ] (ع مص ) مصدر دیگری برای خصوص و خُصوصیَّة خَصوصیَّه و خصیصی [ خ ِ ص صی صا ] و خصیصاء [ خ ِ ص صی صاء ] و خُصیَّة و تَخِصَّة. (منتهی الارب ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). رجوع به خصوص شود.


خص . [ خ ِص ص ] (ع ص ) ناقص . (منتهی الارب ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ). || نرم . (یادداشت بخط مؤلف ).


خص . [ خ ُص ص ] (ع اِ) خانه ٔ نئین . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد).ج ، خِصاص ، خُصوص ، خصاص . || خانه ای که از چوب مسقف بود. (منتهی الارب ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ). ج ، خصاص خصوص ، اخصاص .


دانشنامه عمومی

خص نام چشمه آب گرمی است واقع در بخش مرکزی شهرستان خمیر در شهرستان خمیر در استان هرمزگان ایران.خص در ۳۰ کیلومتری شرق دهستان کوخرد در بخش کوخرد شهرستان بستک قرار دارد.چشمه آبگرم خص را «آب باد» نیز می گویند.
محمدیان، کوخردی، محمد، “ «به یاد کوخرد» “، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۲ میلادی.
بختیاری، سعید، ، «اتواطلس ایران» ، “ مؤسسه جغرافیایی وکارتگرافی گیتاشناسی، بهار ۱۳۸۴ خورشیدی
سرچشمه آبگرم از زیر «بر خص» از طرف شمال جاری است. مردم برای درمان بیماری های گوناگون به آنجا می روند و از آنآب گرم بهره می گیرند.هرساله صدها نفر برای درمان بیماری های پوستی و روماتیسم به این آبگرم رو می آورند. در اوایل تابستان و اواخر زمستان این محل مملو از افرادی است که برای استفاده از آبگرم به این مکان آمده اند. تعدادی خانه های خیر از سوی نیکوکاران در اینجا ساخته شده است برای استفاده مسافران که از راه های دور می آیند.
دارای یک باب مسجد و یک باب آب انبار (به لهجه محلی: برکه) و چند کاروانسرا و چند خانه باشد ولی خالی از سکنه است. در ۵۰۰ متری این چشمه از طرف جنوب آثار یک آسیاب قدیمی به چشم می خورد که در زمان قدیم به وسیله آن جو و گندم آسیاب می کردند.این آسیاب (یا در لهجه محلی: آش) به وسیله آب چشمه خص (آب باد) به کار می افتاده که حالا از کار افتاده است.خص در سابق از توابع بستک بوده، اما حالا از توابع بخش خمیر است.
از طرف شمال کوه، از طرف جنوب آسیاب خص و روستای آش، از طرف مغرب کوه و از طرف مشرق کوه و سپس به نخلستان خص محدود می گردد.


کلمات دیگر: