کلمه جو
صفحه اصلی

پیچ مهره

فرهنگ فارسی

یا پیچ و مهر. کاری دردست کسی بودن . هم. وسایل پیشرفت امری نزد او بودن .

لغت نامه دهخدا

پیچ مهره. [ م ُ رَ / رِ ] ( اِ مرکب ) پیچ و مهره. رجوع به «پیچ » و «پیچ و مهره » شود.


کلمات دیگر: