مرغکی است بغایت کوچک و بعضی گویند گنجشک است .
جو کک
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
جوکک. [ ک َ ] ( اِ ) مرغکی است بغایت کوچک و بعضی گویند گنجشک است. ( برهان ). فروخ ماکیان بود. ( اسدی ) ( حاشیه برهان چ معین ). جوجه. چغک. چغوک. چکک. چکوک. چگک. ( حاشیه برهان چ معین ). جوگک :
آهو با شیر کی تواند کوشید
جوکک با باز کی تواند پرّید؟
آهو با شیر کی تواند کوشید
جوکک با باز کی تواند پرّید؟
؟ ( از لغت فرس ص 304 ).
رجوع به جوگک شود.کلمات دیگر: