کلمه جو
صفحه اصلی

بخود کشیدن

فرهنگ فارسی

در این عبارت آمده است و ظاهرا بمعنی اعراض کردن و اقبال نمودن و روی گردانیدن است .

لغت نامه دهخدا

بخود کشیدن. [ ب ِ خوَدْ/ خُدْ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) در این عبارت آمده است و ظاهراً بمعنی اعراض کردن و اقبال ننمودن و روی گردانیدن است : خواص خدم او و کسانی که معلم و محرض او بودند در این خاکساری بخود کشیدند و همه از وی برگردیدند. ( المضاف الی بدایع الازمان ص 49 ).


کلمات دیگر: