کلمه جو
صفحه اصلی

جهمی

لغت نامه دهخدا

جهمی. [ ج َ ] ( اِخ ) احمدبن محمدبن حمیدبن سلیمان بن عبداﷲبن ابی جهم ، مکنی به ابوعبداﷲ. شاعر و ادیب و راویه و نسابه بوده است. او راست : 1 - انساب قریش و اخبارها. 2 - کتاب المعصومین. 3 - کتاب المثالب. 4 - کتاب الابتصار، در رد شعوبیه. 5 - کتاب فضایل مصر. ( ریحانةالادب ج 1 ص 291 ).


کلمات دیگر: