کلمه جو
صفحه اصلی

حضو

فرهنگ فارسی

آتش افروختن

لغت نامه دهخدا

حضو. [ ح َض ْوْ ] ( ع مص ) آتش افروختن. ( تاج المصادر بیهقی ). افروختن آتش. ( مهذب الاسماء ). واشورانیدن آتش. ( دهار ). آتش فاشورانیدن. ( زوزنی ). کاویدن و زیر ورو کردن اخگرهای آتش فرومرده را. ( منتهی الارب ). حرکت دادن اخگرهای آتش را. ( آنندراج ).


کلمات دیگر: