کلمه جو
صفحه اصلی

کارنما

فارسی به انگلیسی

catalog, catalogue, time sheet


فرهنگ فارسی

دفترچه‌ای که طرز کار دستگاهی را نشان دهد


دانشنامه عمومی

کارنما به فتح نون به معنی مدیر یا کارفرما است . کسی که کار را نشان می دهد. به جای کلمه ی عربی مدیر ، ما کارنما را استفاده می کنیم .


خلاصه عملکرد . معادل رزومه


فرهنگستان زبان و ادب

{catalogue} [عمومی] دفترچه ای که طرز کار دستگاهی را نشان دهد

پیشنهاد کاربران

بروشور ، کاتالوگ ، شناساننده ی کار شخص یا گروه ، شناساننده ی کارکرد یک دستگاه یا ابزار یا هر آنچه که باعث انجام کاری گردد .
برای نمونه : گزین وزین / کارنمای زیباشناسی استاد شجریان ( نوشتاری که به بررسی چگونگی گزینش شعر از سوی استاد شجریان می پردازد )

کارنما. ( کار + نما ) دفترچه ای که طرز کار دستگاهی را نشان دهد. ( منبع: لغتنامۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی ) مترادف این واژه در زبان های انگلیسی و فرانسوی «catalogue» است.


کلمات دیگر: