کلمه جو
صفحه اصلی

گرانش

فارسی به انگلیسی

gravity, gravitation

gravity


فرهنگ فارسی

نیروی ربایشی متقابل بین تمامی جِرم‌های موجود در عالم


دانشنامه عمومی

از آشناترین نمودهای گرانش فروافتادن سیب از درخت است یا جذبِ وزنِ اشیاء فیزیکی و به کارگیری نیروی تمایل دهنده رو به پایین بر آنها. پدیدهٔ گرانش معمولاً در مقیاس های بزرگ یا خیلی بزرگ هنگامی که جرمِ دست کم یکی از اجسام درگیر، خیلی زیاد است رخ می نماید؛ بنابراین نمودهای گرانش در حرکت اجسام آسمانی و مسیر سیاره ها به گرد خورشید دیده می شود.
گرانش یا جاذبه، یک پدیدهٔ طبیعی است که در آن همهٔ اجسامِ جِرم مند ( دارای جرم ) یکدیگر را جذب می کنند. تأثیر گرانش بر این اجسام، یعنی تأثیر جذب یک جسم جرم مند، بر جسم جرم مند دیگر، یا به درکِ ساده تر، هر جسم بر جسمِ دیگر؛ و ما آن را به صورت وزن بر خود می بینیم.
مقاله اصلی: تاریخچه نظریه گرانشی
مقاله اصلی: قانون جهانی گرانش نیوتن
F = G m 1 m 2 r 2 {\displaystyle F=G{\frac {m_{1}m_{2}}{r^{2}}}}

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:گرانی/

فرهنگستان زبان و ادب

{gravitation} [فیزیک] نیروی ربایشی متقابل بین تمامی جِرم های موجود در عالم

پیشنهاد کاربران

گِرانش. ( فیزیک ) نیروی رُبایشیِ ( جَذبی ) متقابل بین اجسام دارای جِرم، مانند بین دو پاره سنگ و یا بین خورشید و کرهٌ زمین. مترادفِ این واژه در زبان انگلیسی Gravitation می باشد.

جاذبه

قبلا در فرمول جاذبه نیوتون محاسبه قوس بین مرکز دو جرم را به دست ریاضی دان سپردیم و تا او مشغول محاسبه است، از موقعیت استفاده کنیم و بدون نیاز داشتن به محاسبه فاصله قوسی و کمانی، فرمول را از نیازمندی به محاسبه فاصله بی نیاز نمائیم و برای این کار در مخرج کسر در سمت راست فرمول بجای رساندن فاصله بتوان دو حاصلضرب سرعت نور در زمان را بتوان دو رساندیم ، زیرا محاسبه فاصله نامعلوم را قبلا بدست ریاضی دان و ابزار رایانه ایش به امان خدا سپرده بودیم. پس از جایگزینی فاصله مستقیم یا قوسی به سرعت نور در زمان متوجه شدیم که زمان هم نامعلوم و نیاز مند محاسبه. جهت کاهش بار سنگین بر دوش ریاضی دان زیرک و باهوش، به این فکر افتادیم که این امر خطیر را یعنی محاسبه زمان که سبکتر از محاسبه قوس نیست خود بر دوش کشیم. برای اینکار بجای جدا نمودن سرعت نور بتوان دو را از مخرج کسر و ادغام آن در ضریب تناسب فرمول یا ثابت جاذبه، این بار هر دو کمیت را که یکی معلوم و داده شده و دیگری نامعلوم یا مجهول و داده نشده و نیازمند محاسبه بود، از مخرج کسر ربوده و هر دوی آنها را در پیکر ثابت جاذبه حکاکی و ذوب نمائیم که فرمول دیگر به مخرج نیاز نداشته باشد و بتوان در آینده آنرا بصورت زیر خلاصه نمود :
شدت نیروی جاذبه یا گرانش بین دو جرم برابر است با حاصلضرب ثابت جاذبه ( جدید ) و ضرب دو جرم.
اثبات این نظریه را دوباره به دست ریاضی دادن زیرک و با هوش می سپاریم و در عوض بار سنگین محاسبه قوس را از دوشش بر می داریم به شرط اینکه طی محاسبه بعدی به بازی گوشی روی صفحه تصویر رایانه مشغول نشود.
آزمایش یک نظیره:
سرعت نور معلوم ، جرم زمین معلوم، جرم خورشید معلوم، نیروی جاذبه قبلا محاسبه شده و معلوم و ثابت جاذبه جدید معلوم، چیزیکه در این محاسبه نامعلوم است زمان به توان دو میباشد. اگر جواب معادله برابر بود با ۶۴ یا ۶۵ ثانیه ( تقریبا هشت دقیقه و بیست ( ثانیه بتوان دو ) که نور نیاز دارد از خورشید به زمین برسد ) ، آنگاه نظریه صحیح میباشد، در غیر این صورت میتوان نظریه در سبد کاغذ های باطله در میز تحریر انداخت.

گرانش یعنی نیروی گریز از مرکز


متضاد جاذبه

من فکر می کنم Gravity ریشه در کلمه ی گِرَویدن داره [یا برعکس].

Gravity = گرانش، گِرَویدَن


کلمات دیگر: