موضعی است . وادیی است و میان آن و سوارقیه چند فرسنگ فاصله است .
قوران
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
قوران . (ترکی ، اِ) سلاح . قور. (سنگلاخ ). رجوع به قور شود.
قوران .[ ق َ ] (اِخ ) موضعی است . (منتهی الارب ). وادیی است ومیان آن و سوراقیه چند فرسنگ فاصله است . این وادی دارای چاههای آب گوارا و باغهای نخل و درختان دیگر است و در آن دهی است بنام ملحاء. (از معجم البلدان ).
قوران. ( ترکی ، اِ ) سلاح. قور. ( سنگلاخ ). رجوع به قور شود.
قوران.[ ق َ ] ( اِخ ) موضعی است. ( منتهی الارب ). وادیی است ومیان آن و سوراقیه چند فرسنگ فاصله است. این وادی دارای چاههای آب گوارا و باغهای نخل و درختان دیگر است و در آن دهی است بنام ملحاء. ( از معجم البلدان ).
قوران.[ ق َ ] ( اِخ ) موضعی است. ( منتهی الارب ). وادیی است ومیان آن و سوراقیه چند فرسنگ فاصله است. این وادی دارای چاههای آب گوارا و باغهای نخل و درختان دیگر است و در آن دهی است بنام ملحاء. ( از معجم البلدان ).
پیشنهاد کاربران
واژه ای ترکی به معنای فریب
کلمات دیگر: