( مصدر ) نیشتر بعضوی از بدن فرو بردن تا خون و چرک بیرون آید .
نشتر زدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
نشترزدن. [ ن ِ ت َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) در دمل نشتر فروکردن تا چرک و ریم آن برآید. رجوع به نشتر شود.
پیشنهاد کاربران
( نشتر ) که گاهی ( نیشتر ) هم تلفظ می شود به معنی فرو رفتن شیئ در رگ وبدن است.
استعمال لفظ نیش زدن هم به همین روال است. چنانکه می دانید درقدیم ( حجامت کردن )
معمول بوده وبعنوان یکی از روشهای بیرون کشیدن باد که در پابیشتربوده و خونابه ومواردی از این قبیل، که فرد انجام دهنده این کار را ( دکتر ) و ( فاصد ) و. . . . می نامیدند. البته اکنون حجامت به دلیل خطر بیماریهای واگیردار خونی بسیار نادر است.
استعمال لفظ نیش زدن هم به همین روال است. چنانکه می دانید درقدیم ( حجامت کردن )
معمول بوده وبعنوان یکی از روشهای بیرون کشیدن باد که در پابیشتربوده و خونابه ومواردی از این قبیل، که فرد انجام دهنده این کار را ( دکتر ) و ( فاصد ) و. . . . می نامیدند. البته اکنون حجامت به دلیل خطر بیماریهای واگیردار خونی بسیار نادر است.
کلمات دیگر: