(صفت ) ۱ - آنکه گوهر پاشد گوهر افشان . ۲ - سخی جوانمرد . ۳ - فصیح و بلیغ . ۴ - ناصح واعظ . ۵ - ابر بارنده .
گهر گستر
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
گهرگستر. [ گ ُ هََ گ ُ ت َ ] ( نف مرکب ) مخفف گوهرگستر. رجوع به گوهرگستر شود.
پیشنهاد کاربران
دریاچه وسیع_جواهر وسیع
کلمات دیگر: