کلمه جو
صفحه اصلی

عنوان کردن

فارسی به انگلیسی

to set forth, to propound, to introduce, to address

to address, to broach, to lay, to moot, to pose, to bring up, to present, to introduce, to propound, to set forth


فرهنگ فارسی

مطرح کردن، مورد بحث قرار دادن


جملات نمونه

آنها دوباره موضوعِ تجدیدِ نظر در قرار داد را عنوان کردند

once again, they brought up the subject of contract revision


پیشنهاد کاربران

بیان کردن

بن افکندن سخن ؛ عنوان کردن. گفتن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) :
بر رستم آمد بگفت آن سخن
که افکند پور سپهدار بن.
فردوسی.


کلمات دیگر: