کلمه جو
صفحه اصلی

قوریه

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان میان آب بخش مرکزی شهرستان اهواز .

لغت نامه دهخدا

قوریه . [ ی َ ] (اِخ ) موضعی است در اندلس . (منتهی الارب ). شهری است به اسپانیا نزدیک قنطرةالسیف . رجوع به الحلل السندسیة ج 2 ص 63 شود. این شهر از نواحی مارده ٔ اندلس است که از مسلمین بود. رجوع به معجم البلدان شود.


قوریه . [ ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان آب (بلوک شعیبیه ) بخش مرکزی شهرستان اهواز، سکنه ٔ آن 150 تن . آب آن از چاه شیرین . محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است . راه مالرودارد و از طریق شوشتر اتومبیل رو است . ساکنین از طایفه ٔ غافجه هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


قوریه. [ ی َ ] ( اِخ ) موضعی است در اندلس. ( منتهی الارب ). شهری است به اسپانیا نزدیک قنطرةالسیف. رجوع به الحلل السندسیة ج 2 ص 63 شود. این شهر از نواحی مارده اندلس است که از مسلمین بود. رجوع به معجم البلدان شود.

قوریه. [ ی َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان میان آب ( بلوک شعیبیه ) بخش مرکزی شهرستان اهواز، سکنه آن 150 تن. آب آن از چاه شیرین. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرودارد و از طریق شوشتر اتومبیل رو است. ساکنین از طایفه غافجه هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

دانشنامه عمومی

قوریه، روستایی از توابع بخش حلب شهرستان ایجرود در استان زنجان ایران است.
این روستا در دهستان ایجرود پایین قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۲۴ نفر (۴۰خانوار) بوده است.

پیشنهاد کاربران

در افغانستان به معنای نهال هم بکار می رود. قوریه کار، یعنی نهال کار


کلمات دیگر: