کرمانشاهان
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کرمانشاهان. [ ک ِ ] ( اِخ ) ناحیه ای است جنوب زین الدین و مغرب یزد. ( فارسنامه ناصری ).
کرمانشاهان . [ ک ِ ] (اِخ ) (شهرستان ...) یکی از شهرستانهای بزرگ استان پنجم کشور است . از شمال به سنندج و از شمال خاور به اسدآباد همدان و از جنوب به شاه آباد و از خاور به شهرستانهای نهاوند و تویسرکان و از جنوب خاوری به خرم آباد محدود است . شهرستان کرمانشاهان از بخشهای زیر تشکیل شده است : 1- بخش مرکزی شامل دهستانهای حومه ، دروفرامان ، پایروند خالصه ، الهیارخانی ، میان دربند، بیلوار و ماهیدشت علیا و سفلی . 2- بخش سنقر و کلیائی شامل دهستانهای کلیائی و فعله گری . 3- بخش کنگاور شامل دهستان کنگاور. 4- بخش صحنه شامل دهستانهای حومه ، دینور، چمچمال و خدابنده لو. 5- بخش سنجابی شامل دهستان سنجابی . 6- بخش گوران شامل دهستان گوران قلخانی . 7- بخش ثلاث شامل دهستان باباجانی ، قبادی و ولدبیگی . این شهرستان از 1505 ده تشکیل شده است و جمعیت آن نزدیک به 428000 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5). از شمال محدود است به کوههایی که فاصله ٔ بین روددیاله و گاماساب می باشد، از مشرق به کوههای کنگاور،از جنوب به کوههای کلهر و از مغرب به خاک عراق و شامل دو ناحیه ٔ متمایز است : اول ناحیه ٔ جلگه ای که بکلی نواحی آن مختلف است . چین خوردگیهای این قسمت نسبتاً منظم تر از کردستان و امتدادشان از شمال به جنوب شرقی و مانند دیواری قرار گرفته است . اراضی آن دارای جنگلهای وسیع و معادن بسیار است . مطابق تحقیقات معلوم شده که کرمانشاه مرکز قوم مادی بوده و بعد از زمان اشکانیان نیز اهمیّت داشته و از زمان ساسانیان آن را ایالت ماه مینامیدند و در ابتدای دوره ٔ اسلامی خرابه های شهر کامبادم در شمال شهر کرمانشاه یافت شده . تقسیمات حکومتی کرمانشاهان از قرار ذیل است : 1- کرمانشاه و حومه . 2- سنقر کلیائی . 3- میان دربند و بالا دربند.4- دینور. 5- کنگاور. 6- ماهیدشت و هارون آباد و فیروزآباد. 7- کرند. 8- ذهاب و قصر. 9- هرسین . (از فرهنگ جغرافیای سیاسی کیهان ). و رجوع به کرمانشاه شود.
کرمانشاهان . [ ک ِ ] (اِخ ) ناحیه ای است جنوب زین الدین و مغرب یزد. (فارسنامه ٔ ناصری ).
پیشنهاد کاربران
کُوَشان = k�vəşan ( شهری که در آن رقص شاد دسته جمعی اجرا میکنند ) .