کلمه جو
صفحه اصلی

گندیشاپور

فرهنگ فارسی

شهری بود که شاپور اول در خوزستان ساخت و آن واقع بود در خاور شوش جنوب خاور دزفول و شمال باختر شوشتر کنونی . شاپور اسیران رومی را در بنای آن بکار گماشت و آن شهر بفرمان وی از آغاز کانون دانش و دانشمندان گردید . پاره ای از کتابهای یونانی به پهلوی برگردانده شده و در این شهر گرد آورده شد . در گندیشاپور بیمارستان و دانشگاهی نیز ساخته شد که تا قرن دوم و سوم هجری برپا بود . در آنجا دانشمندان و پزشکان از تجارب ملل گوناگون یعنی از طب ایرانیان هندوان یونانیان اسکندریان و سریانیان استفاده میکردند مخصوصا در زمان انوشیروان دامنه تحقیق در آن توسعه یافت و بر شهرت آن بسی افزود . در قرن سوم هجری که بغداد شهرت یافت مقام سابق خود را از دست داد . گویند نام آن در اصل [ وه اندوشاه پوهر ] یعنی [ به از انطاکیه شاهپور ] و بعبارت دیگر [ شهر شاهپور بهتر از انطاکیه ] بوده است .
معرب این اسم جندیسابور است .

لغت نامه دهخدا

گندیشاپور. [ گ ُ ] ( اِخ ) معرب این اسم جندیساپور است. جغرافیادانان اسلامی این شهر را به خصب نعمت و نخل و زرع و رودخانه های بسیار ستوده اند. و گندیشاپور معرب «گندشاه پوهر» است و اصل آن «وه اندوشاهپوهر» یعنی «به از انطاکیه ، شاهپور» وبه عبارت دیگر «شهر شاپور بهتر از انطاکیه » است. محل آن در خوزستان واقع در شرق شوش و جنوب شرقی دزفول و شمال غربی شوشتر کنونی بوده است. بانی آن بنابر مشهور شاپور اول ( 241 - 271 م. ) بوده ، وی از اسیران رومی دسته ای را به کار بنای آن شهر گماشت. گندی شاپور از آغاز کار مرکزیت علمی یافت و حتی به نقل بعضی از مورخان شاپور فرمان داد عده ای از کتب یونانی به پهلوی ترجمه شود و آنها را در شهر مذکور گرد آورند و گویابه فرمان شاپور، گندیشاپور مرکزیت طب یونانی یافته بود. در عهد شاپور دوم ( ذوالاکتاف ) ( 310 - 379 م. ) تیادورس طبیب نصرانی برای معالجه شاهنشاه به دربار خوانده شده و شاپور او را در گندیشاپور مستقر ساخت. وی در آن شهر اشتهار یافت وطریقه طبابت او معروف شد و کتابی را منسوب بدو به نام «کناش تیادورس » بعداً به عربی درآوردند. بعد از نشر مذهب نسطوری در ایران بیت لاباط ( در گندیشاپور بود ) که سابقه ای ممتد در عیسویت داشت. یکی از بزرگترین مراکز مذهبی عیسویان ایران و یک حوزه دینی ( متروپولیتن ) بزرگ و از مهمترین مراکز تجمع علمای عیسوی و محل تعلیم طب یونانی و آمیزش آن با طب ایرانی و هندی شد و این ترقی خصوصاً در عهد انوشیروان بیشتر برای آن حاصل گشت ، چنانکه دانشمندان سریانی زبان ایرانی و علمای هندی و زردشتی در آنجا مشغول کار بودند. توجه این علما کمتر به فلسفه و ریاضیات و بیشتر به طب بوده و اصولاً مدرسه طب گندیشاپور و بیمارستان آن در اواخر عهد ساسانی به مراحل عالی شهرت ارتقاء جسته بود. در این مدرسه از تجارب ملل مختلف یعنی طب ایرانیان و هندوان و یونانیان و اسکندرانیان و علمای سریانی زبان استفاده میشد ولی همه آنها را با تصرفاتی قبول کردند چنانکه طب ایرانی به قول قفطی از طب یونانی کاملتر شده بود . در بیمارستان گندیشاپور عده ای از اطباء هندی میزیستند که به آموختن اصول طب هندی اشتغال داشتند و چند کتاب از آثار طبی هند به پهلوی ترجمه شده بود که بعداً به عربی درآمد و در طب اسلامی از این آمیزش اثر فراوان باقی مانده و از ایران پیش از اسلام به مدن اسلامی نقل شده است. شهرت بیمارستان و مدرسه طب گندیشاپور محصلین ملل مجاور را هم به آنجا جلب میکرد و از آن جمله است الحارث بن کلدة الثقفی طبیب معروف عرب . این مدرسه و بیمارستان و شهرت رؤسای آن تا مدتی از دوره اسلامی هم با قوت سابق باقی ماند چنانکه چون ابوجعفر منصور دوانیقی در سال 148 هَ. ق. به بیماری معده گرفتار شد و طبیبان درگاه در علاج او فروماندند وی را به رئیس بیمارستان مذکور یعنی بختیشوع پسر جورجیس راهبری کردند. جورجیس با واگذاشتن ریاست بیمارستان به پسر خود بختیشوع به خدمت خلیفه درآمد و پس از معالجت منصور نزد وی تقرب یافت و به اصرارخلیفه چندی در بغداد بماند. وی از دوستداران تألیف و ترجمه بود و چون یونانی و پهلوی و سریانی نیک میدانست چندین کتاب در طب از زبانهای مذکور به عربی درآورد. حوزه علمی گندیشاپور از قرن سوم هجری که بغدادشهرت یافت مقام سابق خود را از دست داد. ( از تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی تألیف صفا ج 1 صص 21 - 23 ). و رجوع به ایران در زمان ساسانیان ص 147 و 246 شود.

دانشنامه عمومی

گندی شاپور (شهر). مختصات: ۳۲°۱۷′ شمالی ۴۸°۳۱′ شرقی / ۳۲٫۲۸۳°شمالی ۴۸٫۵۱۷°شرقی / 32.283; 48.517
نام جندی شاپور در اصل «وه اندوشاه پوهر» بوده است؛ یعنی بِه از انطاکیه که این معنی را می داده که شهر شاپور بهتر از شهر انطاکیه می باشد. چون انطاکیه شهری زیبا بوده است، شاپور اصرار داشته که شهری همانند این شهر در ایران بنا کند. به همین روی، هنگامی که در جنگ ایران و روم والریانوس و سربازان رومی به اسارت درآمدند، شاپور از آنان به واسطه تسلط شان بر معماری رومی خواست که شهری همچون انطاکیه بنا نهند.
در کتاب «مجمع التواریخ» آمده است: «اندیو» کلمه پهلوی ساسانی است و از انطاکیه گرفته شده است. این شهر با الهام از فرهنگ باستان که هر شهر را براساس طرح یا داستانی می ساخته اند، شبیه صفحه شطرنج ساخته شده است، یعنی ۸ خیابان در ۸ خیابان.
در کتاب «اخبارالحکما» شرح افسانه مانندی در ارتباط با اسم جندی شاپور آمده که بعد از غلبه شاپور بر والریانوس و تصاحب دختر وی و دلباختن شاه به شاهزاده رومی، او شهر جندی شاپور را به هیئت قسطنطنیه ساخت و به او هدیه کرد.
بر اساس نظر کتاب «سیر ساسانیان»، در ابتدا این محل (منظور شهر جندی شاپور) روستایی قرار داشته به نام «جندا». وقتی شاپور تصمیم به تملک این منطقه گرفت، از جندا که مالک آن منطقه بود خواست در ازای مبلغی آن زمین را واگذار کند. اما جندا این مسئله را به این شرط پذیرفت که در ساختن آن مشارکت داشته باشد. به همین خاطر، مردم شهر را شهر «جندا و شاپور» می گفتند.
گُندی شاهپور، گُندی شاپور، جُندی شاپور، وندوی شاپور و به سریانی بت لاپاط یکی از مهمترین شهرهای دوره ساسانی بود که توسط شاهپور یکم ایجاد گردید. جندی شاپور از همان بدو تأسیس به تدریج به صورت یکی از مراکز علمی و پزشکی جهان آن روز درآمد و بنا بگفتهٔ تاریخ نویسان شاپور دستور داده بود تعداد زیادی از کتاب های طب یونانی را به زبان پهلوی ترجمه و در آنجا نگهداری کنند، خسرو انوشیروان در این شهر بیمارستان بزرگی ساخت و بر توسعهٔ دانشکدهٔ پزشکی آن افزود. ابوحنیفه دینوری در کتاب اخبارالطوال گوید:
چون شاپور پسر اردشیر بابکان به شهریاری رسید، لشکر به روم کشید پس چون به عراق بازگشت به خاک اهواز رفت و به جستجوی جای مناسبی برای احداث شهری پرداخت تا اسیرانی را که از خاک روم با خود آورده بود، در آن جای سکنی دهد، پس شهر جندی شاپور را بنیاد کرد و این شهر را به زبان خوزی نیلاط می گفتند، لیکن مردمش آن را نیلاب می خوانند.
با توجه به این نکته که شهر مذکور چند نام داشته، می توان دریافت که پیش از تجدید بنا در روزگار شاپور وجود داشته و ناحیه ای مسکونی به شمار می رفته است. معروف است که وی پس از غلبه بر والرین و ویران ساختن انتاکیه اسیران رومی را در این محل اسکان داد و نام آن را وه اندیوک شاپور به معنی به از انتاکیه شاپور نامید.«معرفت یونانی در امپراتوری ساسانی به ویژه به واسطه مسیحیان یونانی و سوری اشاعه یافته بود که حضور آن ها در وه اندیوگ شاپور (گندی شاپور) مسلم است.»

پیشنهاد کاربران

گندیشاپور در اصل "گنده شاپور" بوده یعنی شاپور بزرگ
چون اعراب گ ندارند آنرا به اشتباه جندی شاپور میگفتند

جندی شاپور در اصل وه گندوشاپوراست می توان گفت گندو بمعنی نیشکریا قند است یعنی شهر نی شکر شاپوریا می توان گفت گندو همان کندو است چون شهر از بالا شکل کندو بود ودر زمان ساسانیان شهرها را شکل حیوان می ساختند مثل شوشتر که شکل اسب است


کلمات دیگر: