غیر اساسی
فارسی به انگلیسی
adventitious, external, extrinsic, inessential, nonessential
فارسی به عربی
عرضی
عربی به فارسی
غير مادي , مجرد , معنوي , جزءي , بي اهميت
مترادف و متضاد
تصادفی، اتفاقی، عرضی، غیر مترقبه، عارضی، غیر اساسی، پیشامدی
غیر اساسی، غیر ضروری، غیر اصلی، غیر مهم
کلمات دیگر: