کلمه جو
صفحه اصلی

عرضه داشت

مترادف و متضاد

statement (اسم)
شرح، اعلامیه، اظهار، حکم، بیانیه، بیان، توضیح، عرضه داشت، تقریر، گفته، قطعنامه، قطعه نامه

declaration (اسم)
اعلامیه، اظهار، اعلان، اعلام، اظهارنامه، بیان، عرضه داشت

remark (اسم)
اظهار، تذکر، توجه، بیان، ملاحظه، فرمایش، عرضه داشت، تبصره

petition (اسم)
عرض، عرضه داشت، عریضه، دادخواست، عرضحال، تظلم

memorial (اسم)
یادبود، عرضه داشت، یادگار، عریضه، لوحه یادبود

فرهنگ فارسی

تظلم و دادخواست از روی عجز و فروتنی چون بدانجا رسید عرضه داشتی ارسال نمود

لغت نامه دهخدا

عرضه داشت. [ ع َ ض َ / ض ِ ] ( اِ مرکب ) تظلم و دادخواست از روی عجز و فروتنی. ( ناظم الاطباء ) : چون بدانجا رسید عرضه داشتی ارسال نمود. ( حبیب السیر چ طهران ج 3 ص 179 ).


کلمات دیگر: