کلمه جو
صفحه اصلی

غلاف کردن

فارسی به انگلیسی

to sheathe, to invaginate, to draw in ones homs

مترادف و متضاد

intussuscept (فعل)
جذب کردن، غلاف کردن، در خود گرفتن

sheathe (فعل)
پوشاندن، کند کردن، غلاف کردن، غلافدار کردن

scabbard (فعل)
غلاف کردن

ensheathe (فعل)
در غلاف محصور کردن، غلاف کردن، غلافدار کردن

invaginate (فعل)
غلاف کردن، توی خود برگرداندن، پیچ خوردن روده

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - درغلاف گذاشتن در نیام کردن ۲ - دست از کاری باز داشتن منصرف شدن ۳ - ترک دعوی و خصومت کردن کوتاه آمدن در مشاجره .

فرهنگ معین

( ~ . کَ دَ ) [ ع - فا. ] (مص م . ) ۱ - در غلاف گذاشتن . ۲ - در درگیری و جدال از حریف ترسیدن و کوتاه آمدن .

لغت نامه دهخدا

غلاف کردن. [ غ ُ / غ ِ / غ َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) یا در غلاف کردن. در غلاف گذاشتن. اغلاف. رجوع به غلاف و اغلاف شود :
یک نفس آن تیغ برآر از غلاف
چند غلافش کنی ای برخلاف.
نظامی.
زین سبب من تیغ کردم در غلاف
تا که کژخوانی نخواند برخلاف.
مولوی ( مثنوی ).
|| در تداول عامه ؛ دست از کاری بازداشتن. ترک کاری گفتن.منصرف شدن : فلانی غلاف کرد.

پیشنهاد کاربران

دست از کاری کشیدن


کلمات دیگر: