کلمه جو
صفحه اصلی

عبادتی

مترادف و متضاد

divine (صفت)
الهی، خدایی، عبادتی، یزدانی، قابل رحمانی

devotional (صفت)
فداکارانه، صمیمانه، عبادتی، با فداکاری

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی عِبَادَتِی: عبادت من - پرستش من
معنی نُسُکٍ: عبادتی که مشتمل بر قربانی و ذبح هم هست
معنی نُسُکِی: عبادت من (عبادتی که شامل ذبح و قربانی کردن هم می شود)
معنی نَاسِکُوهُ: عبادت کنندگان آن (عبادتی که شامل ذبح و قربانی کردن هم می شود. در اصل ناسکون بوده که به دلیل مضاف واقع شدن نون آن حذف گردیده است)
معنی مَّنَاسِکَکُمْ: عبادتهای شما (کلمه منسک مصدر میمی ، و اسم زمان و مکان است از نسک و در عبارت "فَإِذَا قَضَیْتُم مَّنَاسِکَکُمْ فَـﭑذْکُرُواْ ﭐللَّهَ " مصدر میمی و به معنای عبادت است ، عبادتی که مشتمل بر قربانی و ذبح هم هست )
معنی مَنَاسِکَنَا: عبادتهای ما (کلمه منسک مصدر میمی ، و اسم زمان و مکان است از نسک و در عبارت "فَإِذَا قَضَیْتُم مَّنَاسِکَکُمْ فَـﭑذْکُرُواْ ﭐللَّهَ " مصدر میمی و به معنای عبادت است ، عبادتی که مشتمل بر قربانی و ذبح هم هست )
معنی مَنسَکاً: عبادت (کلمه منسک مصدر میمی ، و اسم زمان و مکان است از نسک و در عبارت "فَإِذَا قَضَیْتُم مَّنَاسِکَکُمْ فَـﭑذْکُرُواْ ﭐللَّهَ " مصدر میمی و به معنای عبادت است ، عبادتی که مشتمل بر قربانی و ذبح هم هست )
ریشه کلمه:
عبد (۲۷۵ بار)
ی (۱۰۴۴ بار)


کلمات دیگر: