کلمه جو
صفحه اصلی

طولی

فارسی به انگلیسی

linear, longitudinal


linear, long , longitudinal


linear, long, longitudinal, fore-and-aft

مترادف و متضاد

linear (صفت)
باریک، کشیده، دراز، خطی، طولی

longitudinal (صفت)
طولی، وابسته به طول جغرافیایی

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به طول مقابل عرضی .
عمودی مقابل عرضی افقی

لغت نامه دهخدا

طولی . (ص نسبی ) عمودی . مقابل عرضی و افقی .


طولی. [ لا] ( ع ن تف ) تأنیث اطول. زن درازتر. ج ، طُوَل. ( منتهی الارب ). || ( اِمص ) حالت و مرتبه بلند.

طولی. ( ص نسبی ) عمودی. مقابل عرضی و افقی.

طولی . [ لا] (ع ن تف ) تأنیث اطول . زن درازتر. ج ، طُوَل . (منتهی الارب ). || (اِمص ) حالت و مرتبه ٔ بلند.


فرهنگ عمید

= طولا
از درازا.

طولا#NAME?


از درازا.



کلمات دیگر: