کلمه جو
صفحه اصلی

عبور دادن

فارسی به انگلیسی

pass, transmit, to cause to pass, to ferry

to cause, to pass, to ferry, to transmit


pass, transmit


فارسی به عربی

صلیب , نقل

مترادف و متضاد

allow to pass (فعل)
عبور دادن

ferry (فعل)
عبور دادن، گذر دادن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) گذر دادن گذراندن .

لغت نامه دهخدا

عبور دادن. [ ع ُ دَ ] ( مص مرکب ) گذر دادن. گذراندن.


کلمات دیگر: