مترادف غلط گیری : اصلاح، تصحیح، خطایابی، خطاگیری، درست نویسی، غلطزدایی، غلطیابی
غلط گیری
مترادف غلط گیری : اصلاح، تصحیح، خطایابی، خطاگیری، درست نویسی، غلطزدایی، غلطیابی
فارسی به انگلیسی
proof-reading, amendment
amendment
فارسی به عربی
تصحیح
مترادف و متضاد
اصلاح، تصحیح، غلط گیری، تادیب
فرهنگ فارسی
تصحیح نوشته یا گفته کسی . یا غلط گیری کتاب یا مقاله . اغلاط چاپی کتاب یا مقاله را روی اوراق نمونه مطبعه تصحیح کردن .
اصلاح، تصحیح، خطایابی، خطاگیری، درستنویسی، غلطزدایی، غلطیابی
فرهنگ معین
( ~. ) [ ع - فا. ] (حامص . ) تصحیح نوشته یا گفتة کسی .
لغت نامه دهخدا
غلطگیری. [ غ َ ل َ ] ( حامص مرکب ) نقد. انتقاد کردن از نوشته یا گفته کسی. || تصحیح. تصحیح نوشته و گفته کسی. کار غلطگیر.
فرهنگ عمید
شغل و عمل غلط گیر ، گرفتن غلط در نوشته یا گفتۀ کسی.
* غلط گیری کردن: (مصدر متعدی ) تصحیح کردن غلط های متن چاپی.
* غلط گیری کردن: (مصدر متعدی ) تصحیح کردن غلط های متن چاپی.
شغل و عمل غلطگیر؛ گرفتن غلط در نوشته یا گفتۀ کسی.
〈 غلطگیری کردن: (مصدر متعدی) تصحیح کردن غلطهای متن چاپی.
کلمات دیگر: