مترادف طول کشیدن : طولانی شدن، به طول انجامیدن، ادامه یافتن، تداوم یافتن برابر پارسی : به درازا کشیدن، دیرشدن
پای داشتن، بدرازا کشیدننمونه:این سوخت آینده ی جهان است و تا زمانی دراز پای خواهد داشتبرگرفته از پیش نویس یادداشتی در دست کار