مترادف غمگین : آزرده، افسرده، اندوهگین، اندوهمند، اندوهناک، پژمان، تنگدل، حزین، دلتنگ، غمناک، غمین، گرفته، متاثر، متالم، محزون، مغموم، مکدر، ملول، مهموم، ناخرم، ناخوش، ناشاد
متضاد غمگین : شاد، مسرور
برابر پارسی : اندوه گین
sad, sorry
affected, cheerless, downcast, glum, heavy-hearted, joyless, long face, mirthless, rueful, sad, somber, sombre, sorrowful, spiritless, unhappy
آزرده، افسرده، افسرده، اندوهگین، اندوهمند، اندوهناک، پژمان، تنگدل، حزین، دلتنگ، غمناک، غمین، گرفته، متاثر، متالم، محزون، مغموم، مکدر، ملول، مهموم، ناخرم، ناخوش، ناشاد ≠ شاد، مسرور
ویژگی فردی که دچار غمگینی است
ناراحت ، متاثر
اندو هگین