برابر پارسی : انجام ناپذیر | انجام ناپذیر، پیش نرفتنی، ناپذیرفتنی
غیر قابل اجرا
برابر پارسی : انجام ناپذیر | انجام ناپذیر، پیش نرفتنی، ناپذیرفتنی
مترادف و متضاد
ناجور، نا مناسب، غیر قابل اجرا، غیر قابل اطلاق، تطبیق نکردنی، غیر مشمول
فرهنگ فارسی ساره
انجام ناپذیر
کلمات دیگر: