برابر پارسی : شناگر، آب باز، گوهرجوی، گوهرچین
غواص
برابر پارسی : شناگر، آب باز، گوهرجوی، گوهرچین
فارسی به انگلیسی
diver
فارسی به عربی
غواص
عربی به فارسی
اب باز , غواص
مترادف و متضاد
غواص، اب باز
غواص
غواص
فرهنگ فارسی
آب باز، کسی که دردریازیر آب فرومیرودبرای بیرون آوردن صدف یامرجان یاچیزدیگر
( صفت ) ۱ - آن که در دریا برای طلب مروارید مرجان و غیره فرو رود به دریا فرو رونده جمع : غواصون غواصین ۲ - گونه ای مرغابی که دارای منقاری طویل است و در نیم کره شمالی فراوان است . بیشتر زندگی اش در آب می گذرد و دارای پروازی نسبتا خوبی است و لانه اش را بر روی درختها می سازد . این پرنده از ماهی تغذیه می کند و بدین جهت برای شکار ماهی بزیر آب می رود و پس از شکار ماهی بر روی آب می آید و آن را بلع می کند . گونه ای از این پرنده در شمال ایران در سواحل دریای خزر فراوان است و مرتبا ماهی ها را شکار می کند و بنابراین از آفات ماهی به شمار می روند .
( صفت ) ۱ - آن که در دریا برای طلب مروارید مرجان و غیره فرو رود به دریا فرو رونده جمع : غواصون غواصین ۲ - گونه ای مرغابی که دارای منقاری طویل است و در نیم کره شمالی فراوان است . بیشتر زندگی اش در آب می گذرد و دارای پروازی نسبتا خوبی است و لانه اش را بر روی درختها می سازد . این پرنده از ماهی تغذیه می کند و بدین جهت برای شکار ماهی بزیر آب می رود و پس از شکار ماهی بر روی آب می آید و آن را بلع می کند . گونه ای از این پرنده در شمال ایران در سواحل دریای خزر فراوان است و مرتبا ماهی ها را شکار می کند و بنابراین از آفات ماهی به شمار می روند .
فرهنگ معین
(غَ وّ ) [ ع . ] (ص . ) کسی که برای به دست آوردن مروارید، مرجان و مانند آن به زیر دریا می رود.
لغت نامه دهخدا
غواص . [ غ ُوْ وا ] (اِخ ) شاعری باستانی است ، و از شعر او در فرهنگ اسدی شاهد آمده است .رجوع به فرهنگ اسدی ذیل لغتهای پرگست و تویل شود.
غواص . [ غ ُوْ وا ] (ع ص ، اِ) ج ِ غائص . (اقرب الموارد) (تاج العروس ). رجوع به غائص شود.
غواص. [ غ َوْ وا ] ( ع ص ) به دریا فروشونده به طلب مروارید.( منتهی الارب ) ( آنندراج ).مبالغه غائص. ( مجمل اللغة ). بلک خورنده . ج ، غواصون. ( مهذب الاسماء ). گوهرجوی.( تفسیر کشف الاسرار ج 8 ص 344 ). آنکه بسیار در آب فرورود. آنکه در دریا برای به دست آوردن مروارید و مرجان و مانند آن فرورود. غَطّاس. گهرچین. غائص. قَمّاس. قامس. غوته خوار. آب باز : فسخرنا له الریح تجری بامره رخاء حیث اصاب. و الشیاطین کل بناء و غواص ( قرآن 37/38 )؛ یعنی نرم کردیم او را باد تا میرودبفرمان او آهسته ، نرم ، به اندازه ، هر جا که او خواهد و آهنگ دارد، و فرمانبردار کردیم او را دیوان ، از این هر داورانی و گوهرجویی. ( کشف الاسرار ج 8 ص 344 ).
یاقوت وار لاله ، بر برگ لاله ژاله
کرده بر او حواله ، غواص در دریا.
بنزدیک نرگس چه مقدار دارد؟
جان شیرین بدهد بر طمع مرجان.
غواص طلب کن چو رَوِی بر لب دریا.
چندین صدف گشادم هم گوهری ندارم.
در بحر فکر خاطر دردانه سنج را.
نطع پر از زخمه و رقاص نه
بحر پر از گوهر و غواص نه.
تذروش زیر گل رقاص گشته.
به سختی در کف آید گوهر خاص.
هرگز نکند در گرانمایه به چنگ.
یاقوت وار لاله ، بر برگ لاله ژاله
کرده بر او حواله ، غواص در دریا.
کسایی.
نه غواص گوهر نه عطار عنبربنزدیک نرگس چه مقدار دارد؟
ناصرخسرو.
مرد غواص به دریای بزرگ اندرجان شیرین بدهد بر طمع مرجان.
ناصرخسرو.
اندر بن دریاست همه گوهر و لؤلؤغواص طلب کن چو رَوِی بر لب دریا.
ناصرخسرو.
غواص بحر عشقم بر ساحل تمنی چندین صدف گشادم هم گوهری ندارم.
خاقانی.
ای درّ برگزیده که غواص کرده ای در بحر فکر خاطر دردانه سنج را.
خاقانی.
غواصان ادب و هنر در دریای مروت و فتوت ایشان درهای ثمین و جوهرهای نفیس می یافتند. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1272 ص 17 ).نطع پر از زخمه و رقاص نه
بحر پر از گوهر و غواص نه.
نظامی.
گلش زیر عرق غواص گشته تذروش زیر گل رقاص گشته.
نظامی.
سخن گوهر شد و گوینده غواص به سختی در کف آید گوهر خاص.
نظامی.
غواص گر اندیشه کند کام نهنگ هرگز نکند در گرانمایه به چنگ.
سعدی ( گلستان ).
|| کنایه است از محتال در تدبیر معیشت. ( از تاج العروس ). || ( اِ )پرنده ای است. ( اقرب الموارد ) . در قاموس کتاب مقدس آمده : غواص یکی از مرغهای ناپاک به بزرگی کلاغ است. رنگ سیاه و منقار بلند و پاهایی پره دار مانند پاهای اردک دارد. در آب فرورود و ماهی را شکار کند. مردم چین آن را برای شکار ماهی تربیت کنند. به ترکی قره باتاغ یا قره باتاق گویند. غَطّاس. غَمّاسة. رجوع به غطاس ، غماسة و غواصة شود.فرهنگ عمید
= غائص
۱. کسی که برای به دست آوردن مروارید یا چیز دیگر به زیر آب فرومی رود، آب باز.
۲. (اسم ) (زیست شناسی ) [قدیمی] پرنده ای شبیه مرغابی با گردن دراز که برای گرفتن ماهی به زیر آب می رود.
۱. کسی که برای به دست آوردن مروارید یا چیز دیگر به زیر آب فرومی رود، آب باز.
۲. (اسم ) (زیست شناسی ) [قدیمی] پرنده ای شبیه مرغابی با گردن دراز که برای گرفتن ماهی به زیر آب می رود.
۱. کسی که برای به دست آوردن مروارید یا چیز دیگر به زیر آب فرومیرود؛ آبباز.
۲. (اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] پرندهای شبیه مرغابی با گردن دراز که برای گرفتن ماهی به زیر آب میرود.
غائص#NAME?
دانشنامه عمومی
غواص به کسی گفته میشود که فن شناوری در زیر آب را با یا بدون وسایل تنفسی بلد باشد.در دوران خشایارشا، ایرانیان از غواصان برای بیرون کشیدن صندوقچه های طلا و جواهرات کشتی های غرق شده استفاده می نموده اند.آثار حاصل از حفاری های باستان شناسی نشان می دهد که قرن ها قبل از میلاد، ساحل نشینان دریای پارس از این فن برای تحصیل مروارید استفاده می نموده اند.امروزه غواصان با تجهیزات و تکنولوژی فن شناوری را انجام می دهند.
wiki: پرندگان آبزی هستند که در بسیاری بخش های شمال قاره آمریکا و شمال اوراسیا زندگی می کنند. بعضی گونه های آن ها همچنین برای زمستان گذرانی به شمال قاره استرالیا و جنوب قاره آفریقا نیز می روند. تمامی گونه های زنده غواص ها در سرده غواص ها (نام علمی: Gavia)، و تیرهٔ غواصان (Gaviidae) قرار دارند.
غواص آرام، Gavia pacifica
غواص بزرگ شمالی، Gavia immer
غواص گلوسرخ، Gavia stellata
غواص گلوسیاه، Gavia arctica
غواص نوک زرد، Gavia adamsii
سردهٔ غواص ها دارای ۶ گونه است:
گسترهٔ این گونه ها همهٔ نیم کره شمالی را در بر می گیرد. غواص معمولی از جمله پرندگان مشهور در کانادا است و تصویر آن بر پشت سکه های یک دلاری این کشور نقش بسته اند. به دلیل آنکه غواص در زبان انگلیسی Loon نامیده می شود، به این سکه ها «لونی» (Loonie) نیز می گویند.
غواص ها توانایی بالایی در شکار آبزیان کوچک دارند. آن ها می توانند برای چندین دقیقه در زیر آب باقی بمانند؛ اگرچه بیشتر شیرجه هایشان کمتر از ۱ دقیقه طول می کشند. اغلب شکار در ژرفای پایین با نور کافی (کمتر از ۱۰ متر) انجام می شود، اما غواص های معمولی به زیر ۸۰ متر نیز شیرجه می زنند. غواص ها با توانایی دیدن خود شکار را می یابند و آن را به صورت عمود بر منقار خود شکار می کنند. غذای آن ها را ماهیانی از هر نوع و اندازه تشکیل می دهند، اما گاه سخت پوستانی چون میگو، و همچنین زالو و قورباغه را نیز شکار می کنند. آن ها تنها در هنگام بیمار شدن به خوردن گیاهان روی می آورند. غواص ها با خوردن تکه های کوچک سنگ و انباشتن آن ها در سنگدان خود به هضم غذایشان یاری می رسانند.
غواص آرام، Gavia pacifica
غواص بزرگ شمالی، Gavia immer
غواص گلوسرخ، Gavia stellata
غواص گلوسیاه، Gavia arctica
غواص نوک زرد، Gavia adamsii
سردهٔ غواص ها دارای ۶ گونه است:
گسترهٔ این گونه ها همهٔ نیم کره شمالی را در بر می گیرد. غواص معمولی از جمله پرندگان مشهور در کانادا است و تصویر آن بر پشت سکه های یک دلاری این کشور نقش بسته اند. به دلیل آنکه غواص در زبان انگلیسی Loon نامیده می شود، به این سکه ها «لونی» (Loonie) نیز می گویند.
غواص ها توانایی بالایی در شکار آبزیان کوچک دارند. آن ها می توانند برای چندین دقیقه در زیر آب باقی بمانند؛ اگرچه بیشتر شیرجه هایشان کمتر از ۱ دقیقه طول می کشند. اغلب شکار در ژرفای پایین با نور کافی (کمتر از ۱۰ متر) انجام می شود، اما غواص های معمولی به زیر ۸۰ متر نیز شیرجه می زنند. غواص ها با توانایی دیدن خود شکار را می یابند و آن را به صورت عمود بر منقار خود شکار می کنند. غذای آن ها را ماهیانی از هر نوع و اندازه تشکیل می دهند، اما گاه سخت پوستانی چون میگو، و همچنین زالو و قورباغه را نیز شکار می کنند. آن ها تنها در هنگام بیمار شدن به خوردن گیاهان روی می آورند. غواص ها با خوردن تکه های کوچک سنگ و انباشتن آن ها در سنگدان خود به هضم غذایشان یاری می رسانند.
wiki: غواص (پرنده)
فرهنگ فارسی ساره
گوهرجوی، گوهرچین
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی غَوَّاصٍ: کسی که تا عمق زیاد زیر آب فرو می رود
ریشه کلمه:
غوص (۲ بار)
فرو رفتن در آب. به قول راغب آن فرو رفتن در آب و بیرون آوردن چیزی است . بعضی از شیاطین برای سلیمان غواصی میکردند . و از شیاطین هر بناء و غواص را مسخر سلیمان کردیم.
ریشه کلمه:
غوص (۲ بار)
فرو رفتن در آب. به قول راغب آن فرو رفتن در آب و بیرون آوردن چیزی است . بعضی از شیاطین برای سلیمان غواصی میکردند . و از شیاطین هر بناء و غواص را مسخر سلیمان کردیم.
wikialkb: غَوّاص
جدول کلمات
آب باز
پیشنهاد کاربران
غواص = آب کاو ( کاوش گر آب )
آب نورد
آب نورد_ آب باز
زیرابگر
ژرفارو ، ژرف نورد
Snorkel
زیراب نورد
شناگر، آب باز، گوهرجوی، گوهرچین، آب نورد، آب ورز
کلمات دیگر: