برابر پارسی : خوراکی، خوراک
غذایی
برابر پارسی : خوراکی، خوراک
فارسی به انگلیسی
alimentary, dietary
عربی به فارسی
مربوط به رژيم غذايي
مترادف و متضاد
غذایی، غذا دهنده
غذایی، مغذی
غذایی، رزقی
فرهنگ فارسی
( صفت ) منسوب به غذا خوراکی مواد غذا یی .
منسوب به غذائ خوراکی
لغت نامه دهخدا
غذائی. [ غ ِ / غ َ ] ( ص نسبی ) منسوب به غذاء. خوراکی.
فرهنگ عمید
۱. مربوط به غذا: برنامهٴ غذایی.
۲. مناسب برای تغذیه، خوراکی: مواد غذایی.
۲. مناسب برای تغذیه، خوراکی: مواد غذایی.
کلمات دیگر: