کلمه جو
صفحه اصلی

عبارت سازی

مترادف و متضاد

rant (اسم)
عبارت سازی، بیهوده گویی، یاوه سرایی

bombast (اسم)
جنس پنبه ای گزافه گویی، مبالغه، سخن بزرگ یا قلنبه، کتان، عبارت سازی

grandiloquence (اسم)
مبالغه، عبارت سازی، گزاف گویی، طمطراق، بلند پروازی، قلمبه نویسی

elocution (اسم)
عبارت سازی، فصاحت، شیوه سخنوری، حس تقریر، سخن سرایی

eloquence (اسم)
عبارت سازی، فصاحت، سخنوری، شیوایی، علم فصاحت، علم بیان، طلاقت لسان، خوش زبانی

oratory (اسم)
عبارت سازی، فصاحت، سخن سرایی، خوش زبانی، فن خطابه، فصاحت و بلاغت، سخن پردازی، شیوه سخنرانی، علم بدیع

prate (اسم)
عبارت سازی، ورور، وراجی، پچ پچ، یاوه گویی، پرگویی، ژاژخایی

فرهنگ فارسی

عمل عبارت ساز عبارت پردازی .


کلمات دیگر: