غزلی
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
غنائی
مترادف و متضاد
بزمی، غزلی
فرهنگ فارسی
( صفت ) منسوب به غزل : اشعار غزلی .
کسی که پارچه سفید درست میکند
کسی که پارچه سفید درست میکند
لغت نامه دهخدا
غزلی. [ غ َ لی ی ] ( ع ص نسبی ) کسی که پارچه سفید درست میکند. ( دزی ج 2 ص 211 ).
غزلی. [ غ َ زَ لی ی ] ( ص نسبی ) منسوب به غزل. رجوع به غزل شود.
غزلی. [ غ َ زَ لی ی ] ( ص نسبی ) منسوب به غزل. رجوع به غزل شود.
غزلی . [ غ َ زَ لی ی ] (ص نسبی ) منسوب به غزل . رجوع به غزل شود.
غزلی . [ غ َ لی ی ] (ع ص نسبی ) کسی که پارچه ٔ سفید درست میکند. (دزی ج 2 ص 211).
کلمات دیگر: