عتاب کردن
فارسی به انگلیسی
to reprove, to be angry(with)
rant, snap
مترادف و متضاد
مقصر دانستن، سرزنش کردن، لکه دار کردن، ملامت کردن، عیب جویی کردن از، انتقاد کردن، گله کردن، عتاب کردن
زخم زبان زدن، سرزنش کردن، ملامت کردن، عتاب کردن، توبیخ کردن، سرکوفت دادن
سرزنش کردن، عتاب کردن، گله کردن از، غرغر کردن
سرزنش کردن، ملامت کردن، عتاب کردن، نکوهش کردن
عتاب کردن، سرزنش دوستانه کردن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - خشم گرفتن بر . ۲ - سرزنش کردن .
پیشنهاد کاربران
ناسک
سرزنش کردن
خشم گرفتن بر کسی، سرزنش کردن
کلمات دیگر: