مترادف طولانی : دراز، طویل، دیر، دیرینه، دیرین، مدید، دور، بعید، مسافت زیاد، بسیار
برابر پارسی : دورو دراز، دراز، دیرپا، دیرباز
long
agelong, endless, extended, great, lengthy, livelong, long , long-distance, long-lasting, long-winded, macro-, verbose
دراز، طویل
دیر
دیرینه، دیرین، مدید
دور، بعید، مسافتزیاد
بسیار، زیاد
۱. دراز، طویل
۲. دیر
۳. دیرینه، دیرین، مدید
۴. دور، بعید، مسافتزیاد
۵. بسیار، زیاد
دراز، دیریاز. "دیریاز" از "دیر" و "یازنده" رویهم میشود "دیرنده" و "دیرکشنده". در ایوان شاهی شبی دیریاز / به خواب اندرون بود با اَرنَواز (فردوسی).
دراز