renege, to break one's promise, to forfeit one's word
بدقولی کردن
فارسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
خلف قول کردن. [ خ ُ ف ِ ق َ / قُو ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بدقولی کردن. به قول و قرار خود وفا نکردن. تخلف از میثاق و قرارهای خود کردن. ( یادداشت بخط مؤلف ) .
از سر قول خود برگشتن
از سر قول خود برگشتن
کلمات دیگر: