کلمه جو
صفحه اصلی

اجداث

فرهنگ فارسی

گور کندن

لغت نامه دهخدا

اجداث. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ جدث. قبرها. گورها.

اجداث.[ اِ ] ( ع مص ) گور کندن. گور کردن. ( تاج المصادر ).

اجداث . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ جدث . قبرها. گورها.


اجداث .[ اِ ] (ع مص ) گور کندن . گور کردن . (تاج المصادر).


پیشنهاد کاربران

معنی اجداث=ذرات ریزیست که از نباتات درخاک جامیگیره وبااولین باران سرازخاک بیرون می آورند، بنابراین ما انسانها بعد از مردن وروز قیامت، مثل اجداث از زیر زمین میروئیم وذرات پراکنده انسان مثل گیاهان سر بلند میکندودرروز قیامت وجودی از قبر نیست وقران کریم نیز آیات زیادی در این رابطه فرمودند.
فقط درقران کریم کلمه اجداث راسرژ کنیدوخواهید دید که چه فرمایش قشنگی خداونددراین باره فرمودند.


کلمات دیگر: