کلمه جو
صفحه اصلی

بداعت

فارسی به انگلیسی

something new or strange


پیشنهاد کاربران

بداعت. ( ا. ع. ) . نو آوری، تازگی، اصالت.

ایجاد بدعت، به معنای گفتن و یا آوردن حرفی نو و جدید، واژه بداعت یعنی بدعت گزاری
بدعت در دین:نوآوری، نو اندیشی و یا حتی تفسیر و قرائتی نو از یک یا چند عقیده و حکم شرعی و دینی؛
بداعت ویا بدعت گزاری دینی یعنی تغییر و یا ابداع احکام جدیدی که در شریعت اسلام که احکام، اصول و فروع آن بر مبنای کتاب ( آیات وحی ) سنت و سیره پیامبر بوجود آمده سبقه ای ندارد و بواسطه پیشنهاد و تبلیغ آن طرفدارانی پیدا کرده و رویکردی نو در دین ایجاد میکند که البته در اسلام انحراف محسوب شده و حرکتی است تکفیر شده، مذموم و ناپسند تا بدانجا که مبدع و طرفدارانش مستوجب تحریم و مجازات میباشند.

بداعت:بدعت گزاری. نو آوری و نو آوردن. صنع وخلق چیزی که بدین شکلش مسبوق به سابقه نباشد.
مُبَدِع یا مُبدِع یعنی خالق، آفرینندهء بداعت و بوجود آورندهءچیزی بدیع که همانندی برایش نیست، مبدع، بدیعی آورده یا مبتکر چیزی ست که یا در گذشته نبوده یا با مکانیزم و کارکرد متفاوت و برای کاربرد دیگری ساخته و ارائه شده.
واژه بدیع یعنی تکرار نشده و بی بدیل حال آنکه بداعت و آن بدیع میتواند از دایره کیفیات نیز باشد مثلا اتمسفر یا احساسی بدیع و بی بدیل که در یک اثر هنری متجلی و متبلور است. بداعت مخلوق و فرزند نبوغ است و ممکن است در هر زمان، هر مکان و به دست هر کسی و به هر فرمی رخ بنماید؛زمانی با زبان موسیقی و بشکل یک قطعه موسیقی و زمانی در قالب آرایهءادبی جدیدی در نظم یا نثر که نظیرش شنیده یا دیده نشده، همچنین میتواند اکتشافی جدید باشد در مقوله کشفیات، نوآوری و اختراع جدیدی باشد در صنایع مختلف و یا گاهی در هیبت یک نظریه یا فرضیه جدید علمی ، از پزشکی گرفته تا فلسفی.
بداعت، و یا آفرینش حتی ممکن است در عمق یک نگاه بدیع و نگرشی خاص شکل بگیرد بداعتی در نتیجه نبوغ نگریستن یک شخص به یک مقوله تکراری وپیش پا افتاده و یا به پدیده ای قدیمی و مطرود اما از دریچه ای نو و منحصر به فرد.


کلمات دیگر: