( بهتر آمد ) نافع تر انفع سودمندتر به آمد.
بهتر امد
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( بهترآمد ) بهترآمد. [ ب ِ ت َ م َ ] ( ن مف مرکب ) بهترآینده. نافعتر. انفع. سودمندتر. به آمد. ( فرهنگ فارسی معین ). || ( اِ مرکب ) صلاح و مصلحت. عاقبت : و این مردمان نتوانستند دانست که حال میان ما دو چون خواهد شد. بهترآمد خویش را می نگریستند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 33 ).
کلمات دیگر: