کلمه جو
صفحه اصلی

مسطبه

فرهنگ فارسی

سندان آهنگران و حداد ها

لغت نامه دهخدا

( مسطبة ) مسطبة. [ م َ / م ِ طَ ب َ ] ( ع اِ ) سندان آهنگران و حدادها. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || چشمه انباشته. ( منتهی الارب ). || آبهای ریزان و مندفق. ( از اقرب الموارد ). || دوکانچه کوفته و هموار که بر وی نشینند. ( منتهی الارب ). دکان که بر آن نشینند. || خان و کاروانسرای غریبان ، و گویند جایی است که فقرا و سائلان در آن گرد می آیند. || مجره. کهکشان. ( از اقرب الموارد ). مصطبة. ( اقرب الموارد ) ( زمخشری ). ج ، مَساطِب. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).

مسطبة. [ م َ / م ِ طَ ب َ ] (ع اِ) سندان آهنگران و حدادها. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || چشمه ٔ انباشته . (منتهی الارب ). || آبهای ریزان و مندفق . (از اقرب الموارد). || دوکانچه ٔ کوفته و هموار که بر وی نشینند. (منتهی الارب ). دکان که بر آن نشینند. || خان و کاروانسرای غریبان ، و گویند جایی است که فقرا و سائلان در آن گرد می آیند. || مجره . کهکشان . (از اقرب الموارد). مصطبة. (اقرب الموارد) (زمخشری ). ج ، مَساطِب . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).


دانشنامه عمومی

سکو



کلمات دیگر: