سخت دلی . بد خوئی ناسازگاری .
توسن دلی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
توسن دلی. [ ت َ / تُو س َ دِ ] ( حامص مرکب ) سخت دلی. ( ناظم الاطباء ). بدخوئی. ناسازگاری :
ز توسن دلی گرچه با کس نساخت
نوازنده خویشتن را شناخت.
ز توسن دلی گرچه با کس نساخت
نوازنده خویشتن را شناخت.
نظامی.
کلمات دیگر: