خدای توران . پادشاه توران
توران خدای
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
توران خدای. [ خ ُ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) خدای توران. پادشاه توران. فرمانروای توران :
مگر شاه ارجاسب توران خدای
که دیوان بدندی به پیشش بپای.
بیامد به نزدیک توران خدای.
مگر شاه ارجاسب توران خدای
که دیوان بدندی به پیشش بپای.
دقیقی.
هیونی فرستاد بگذارد پای بیامد به نزدیک توران خدای.
فردوسی.
رجوع به توران شود.کلمات دیگر: