ستاننده توران تسخیر کننده توران .
توران ستان
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
توران ستان. [ س َ / س ِ ] ( نف مرکب ) ستاننده توران. تسخیرکننده توران. توران گشای. از القاب رستم :
ور عدو بیژن شبیخون است شاه
رستم توران ستان باد از ظفر.
ایلدگزرا ملک کیخسرو میسر ساخته.
ور عدو بیژن شبیخون است شاه
رستم توران ستان باد از ظفر.
خاقانی.
رستم توران ستانست این خلف کز فر اوایلدگزرا ملک کیخسرو میسر ساخته.
خاقانی.
رجوع به توران و دیگر ترکیبهای آن شود.کلمات دیگر: