دیگ آب گرم کن که به تور ماند
مسخنه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( مسخنة ) مسخنة. [ م ِ خ َ ن َ ] ( ع اِ ) دیگ آب گرم کن که به «تور» ماند. ( از منتهی الارب ). کتری ( کتلی ) و ظرفی شبیه به آفتابه که در آن آب گرم کنند. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). ج ، مَساخن. ( ناظم الاطباء ).
مسخنة. [ م ِ خ َ ن َ ] (ع اِ) دیگ آب گرم کن که به «تور» ماند. (از منتهی الارب ). کتری (کتلی ) و ظرفی شبیه به آفتابه که در آن آب گرم کنند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ، مَساخن . (ناظم الاطباء).
کلمات دیگر: