کلمه جو
صفحه اصلی

نیم شفاف

فرهنگ فارسی

جسمی که نور از آن عبور می کند اما اشیائ ماورائ آن بوضوح و روشن دیده نمی شود .

ابری با تکه یا برگه یا لایۀ گسترده که بخش بیشتری از آن چنان است که مکان خورشید یا ماه از پشت آن پیداست؛ این اصطلاح همراه با ابرهای فرازکومه‌ای و فرازپوشنی و پوشن‌کومه‌ای و پوشنی می‌آید


لغت نامه دهخدا

نیم شفاف. [ ش َف ْ فا ] ( ص مرکب ) جسمی که نور از آن عبور می کند اما اشیاء ماوراء آن به وضوح و روشنی دیده نمی شود.

دانشنامه عمومی

نیم شفاف ابری است با تکه یا برگه یا لایه گسترده، که بخش بیشتری از آن چنان است که مکان خورشید یا ماه از پشت آن پیداست؛ این اصطلاح همراه با ابرهای فرازکومه ای و فرازپوشنی و پوشن کومه ای و پوشنی می آید.
واژه های مصوّب فرهنگستان تا پایان سال ۱۳۸۹ (مجموع هشت دفتر فرهنگ واژه های مصوّب فرهنگستان)
Ackerman, Steven A. and John A. Knox, Meteorology: Understanding the Atmosphere. Brooks Cole, 2003.

فرهنگستان زبان و ادب

{translucidus} [علوم جَوّ] ابری با تکه یا برگه یا لایۀ گسترده که بخش بیشتری از آن چنان است که مکان خورشید یا ماه از پشت آن پیداست؛ این اصطلاح همراه با ابرهای فرازکومه ای و فرازپوشنی و پوشن کومه ای و پوشنی می آید


کلمات دیگر: