شناسنده معنی آنکه معانی نیک و بد را از هم باز شناسد .
معنی شناس
فرهنگ فارسی
متخصص در علم معنیشناسی متـ . معناشناس
لغت نامه دهخدا
معنی شناس. [ م َ ش ِ ] ( نف مرکب ) شناسنده معنی. آنکه معانی نیک و بد را از هم بازشناسد. آنکه حقایق امور را درک کند :
جهاندار گفتش که صاحب قیاس
چنین آرد از رای معنی شناس.
وزو گردد اندیشه معنی شناس.
جهاندار گفتش که صاحب قیاس
چنین آرد از رای معنی شناس.
نظامی.
ز هر دانشی کو بود در قیاس وزو گردد اندیشه معنی شناس.
نظامی.
فرهنگستان زبان و ادب
{semanticist} [زبان شناسی] متخصص در علم معنی شناسی
متـ . معناشناس
کلمات دیگر: