امسال
فارسی به انگلیسی
this year
فرهنگ فارسی
این سال سالی که در آن هستیم هذهالسنه.
فرهنگ معین
( اِ ) (ق مر. ) سالی که در آن هستیم ، همین سال .
لغت نامه دهخدا
امسال. [ اِ ] ( اِمرکب ، ق مرکب ) این سال یعنی سالی که در آن هستیم. ( ناظم الاطباء ). سال حاضر. هذه السنه. سنه جاری. سال جاری. العام :
تا پدیدآمدت امسال خط غالیه بوی
غالیه تیره شد و زاهری و عنبر خوار.
چون جخج به خمنادز و چون فنج به خالنگ.
نه آنی خود که من دیدم ترا یار.
فراوان بهترم امسال از پار.
با غرفه فردوس بفردوس قرین است.
کش برساند بهر مراددل امسال.
که امسال آن کنم با تو که کردم پار با آنها.
خطی چو برگ نی سبز نودمید امسال.
آوری خط محو کرده پار.
که بودم با تو پار امسال بی تو.
امسال برای یکیمان زن بگیر سال دیگر برای داداشم . ( از امثال و حکم مؤلف ). و رجوع به همین کتاب شود.
تا پدیدآمدت امسال خط غالیه بوی
غالیه تیره شد و زاهری و عنبر خوار.
عماره.
تقویم بفرتان [ شاید بفرغانه ] چنان خوار شد امسال چون جخج به خمنادز و چون فنج به خالنگ.
( قریع الدهر ).
هرآن کامسال آمد پیش من گفت نه آنی خود که من دیدم ترا یار.
فرخی.
فراوان خوشترم امروز از دی فراوان بهترم امسال از پار.
فرخی.
این قصر خجسته که بنا کرده ای امسال با غرفه فردوس بفردوس قرین است.
منوچهری.
ایزد کرده است وعده با ملک ماکش برساند بهر مراددل امسال.
منوچهری.
اگر با تو نمیدانی چه خواهم کرد نندیشی که امسال آن کنم با تو که کردم پار با آنها.
ناصرخسرو.
ز بسدین لب لعل شکر سرشته اوخطی چو برگ نی سبز نودمید امسال.
سوزنی.
ور تو خواهی در اجری امسال آوری خط محو کرده پار.
خاقانی.
مرا چون بد نباشدحال بی توکه بودم با تو پار امسال بی تو.
نظامی.
- امثال :امسال برای یکیمان زن بگیر سال دیگر برای داداشم . ( از امثال و حکم مؤلف ). و رجوع به همین کتاب شود.
فرهنگ عمید
۱. سالی که در آن هستیم، سال جاری.
۲. (قید ) در سالی که در آن هستیم، در سال جاری.
۲. (قید ) در سالی که در آن هستیم، در سال جاری.
گویش اصفهانی
تکیه ای: emsâl
طاری: emsâl
طامه ای: amsâl
طرقی: amsâl
کشه ای: amsâl
نطنزی: emsâl
گویش مازنی
/amsaal/ امسال
امسال
پیشنهاد کاربران
This year
یعنی سالی کع در ان هستیم
کلمات دیگر: