کلمه جو
صفحه اصلی

قاموس اللغه

دانشنامه عمومی

قاموس اللغه یا قاموس المحیط یا قاموس فیروزآبادی، با نام کامل قاموس المحیط و القابوس الوسیط الجامع لما ذهب من کلام العرب شماطیط، فرهنگ لغت (واژه نامه) عربی به عربی است در چهار جزء.
قاموس تالیف ابوطاهر مجدالدین محمد فیروزآبادی (۸۱۷ / ۸۱۶ -۷۲۹ ق)، عالم لغوی و ادیب ِایرانی.این واژه نامه با شصت هزار مدخل، بر اساس صحاح ِجوهری، ولی با انتقاد از آن نوشته و چهاربار (دو بار در سدهٔ یازده، یک بار در سدهٔ دوازده و برای بار چهارم با عنوان منتهی الارب در سده ی سیزده) به فارسی برگردانده شده است.
ترتیبِ واژگان این فرهنگ، الفبایی و برحسب حرف آخر و سپس حرف نخستِ شکل مجرد، یا ریشهٔ کلمه است. در تنظیم واژه ها در این روش (روش قافیه ای یا روش باب و فصل)، با توجه به حرف پایانی کلمه، آن را بر اساس ترتیب الفبایی در باب مخصوص ِآن حرف جای می دهند. سپس با رعایت حرف اول و دوم و سوم و چهارم واژه، آن را در فصلی که درون این باب قرار دارد می نهند. به عبارت دیگر، الگوی اصلی برای یافتن ریشهٔ سه حرفی «فعل» به این ترتیب است: اول، ل؛ دوم، ف.
فیروزآبادی نخستین کسی بود که به سبب گستردگی کار، نام قاموس (دریای بزرگ) را بر کتاب خویش نهاد. چه، وی ــ علاوه بر توضیح مصطلحات پزشکی، ذکر اسامی خاص، استفاده از نشانه های اختصاری، ضبط دقیق واژگان و تفاوت گذاشتن میان حرف علهٔ واوی و یایـی ــ خود نیز حدود ۲۰ هزار واژه به کتابهای لغوی پیشینیان چون المحیط ابن عباد، العباب صغانی، المحکم ابن سیده و البحر المحیط و النهر الماد اندلسی و الصحاح جوهری افزود.قاموس فیروزآبادی پس از انتشار مورد ِ استقبال ِ فراوان قرارگرفته، و از واژه نامه های پیشین سبقت گرفت. بسیاری خاورشناسان نیز بنیان تألیفات لغوی خود را در زبان عربی بر اساس قاموس فیروزآبادی نهادند. شهرت ِ قاموس المحیط تا آنجا پیش رفت، که واژهٔ نخست ِ آن یعنی «قاموس» بعداً به معنای فرهنگ در زبان عربی به کار رفت.


کلمات دیگر: