کلمه جو
صفحه اصلی

افشا


مترادف افشا : آشکار، ابراز، اعتراف، برملا، علنی، فاش، لو

متضاد افشا : اخفا

برابر پارسی : آشکار کردن، لو دادن، رو کردن، نمایان کردن

فارسی به انگلیسی

leak, revelation

فارسی به عربی

مقدمة

مترادف و متضاد

آشکار، ابراز، اعتراف، برملا، علنی، فاش، لو ≠ اخفا


فرهنگ فارسی

( مصدر ) آشکار کردن فاش نمودن پدید ساختن : افشائ اسرار .
ماخوذ از تازی آشکار کردگی فاش کردگی .

لغت نامه دهخدا

افشا. [ اِ ] ( از ع ، اِمص ) آشکارکردگی. فاش کردگی. انتشار. ( ناظم الاطباء ). افشاء. رجوع به افشاء شود : چشم از عوایب زیردستان بپوشند و در افشای جرایم کهتران نکوشند. ( گلستان ).

فرهنگ عمید

۱. فاش کردن، آشکار کردن.
۲. پراکنده ساختن.
۳. فاش شدن.

پیشنهاد کاربران

واژه ای با ریشه عربی است که هم معنی لودادن، روکردن یا آشکارسازی است.


کلمات دیگر: