مترادف افشا : آشکار، ابراز، اعتراف، برملا، علنی، فاش، لو متضاد افشا : اخفا برابر پارسی : آشکار کردن، لو دادن، رو کردن، نمایان کردن
افشا. [ اِ ] ( از ع ، اِمص ) آشکارکردگی. فاش کردگی. انتشار. ( ناظم الاطباء ). افشاء. رجوع به افشاء شود : چشم از عوایب زیردستان بپوشند و در افشای جرایم کهتران نکوشند. ( گلستان ).