برابر پارسی : بهرگانی، بهره ها، بدهی ها
اقساط
برابر پارسی : بهرگانی، بهره ها، بدهی ها
فارسی به انگلیسی
instalments
فرهنگ فارسی
جمع قسط، عدل و داد کردن، داد دادن
۱ - ( مصدر ) داد دادن داد کردن عدل کردن . ۲ - راست بخشیدن .
۱ - ( مصدر ) داد دادن داد کردن عدل کردن . ۲ - راست بخشیدن .
فرهنگ معین
( اِ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) داد دادن ، عدل کردن . ۲ - راست بخشیدن .
( اَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ قسط ، بهره ها، بخش ها.
( اَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ قسط ، بهره ها، بخش ها.
( اِ ) [ ع . ] 1 - (مص م .) داد دادن ، عدل کردن . 2 - راست بخشیدن .
( اَ ) [ ع . ] (اِ.) جِ قسط ؛ بهره ها، بخش ها.
لغت نامه دهخدا
اقساط. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ قِسط. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). قسطها و حصه های مساوی و برابر. (ناظم الاطباء). رجوع به قسط شود.
اقساط. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ قِسط. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). قسطها و حصه های مساوی و برابر. ( ناظم الاطباء ). رجوع به قسط شود.
اقساط. [ اِ ] ( ع مص ) عدل و داد کردن. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). داد کردن. ( ترجمان علامه جرجانی ترتیب عادل بن علی ). عدل کردن. ( تاج المصادر بیهقی ).
اقساط. [ اِ ] ( ع مص ) عدل و داد کردن. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). داد کردن. ( ترجمان علامه جرجانی ترتیب عادل بن علی ). عدل کردن. ( تاج المصادر بیهقی ).
اقساط. [ اِ ] (ع مص ) عدل و داد کردن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ). داد کردن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ). عدل کردن . (تاج المصادر بیهقی ).
فرهنگ عمید
= قِسط
قِسط#NAME?
کلمات دیگر: