مترادف مرتفع کردن : برطرف کردن، رفع کردن، رفع و رجوع کردن، فیصله دادن، مرتفع ساختن
مرتفع کردن
مترادف مرتفع کردن : برطرف کردن، رفع کردن، رفع و رجوع کردن، فیصله دادن، مرتفع ساختن
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
رفع کردن، عدول کردن، مرتفع کردن، رفع نیاز کردن
برطرف کردن، رفع کردن، رفع و رجوع کردن
فیصله دادن
مرتفع ساختن
۱. برطرف کردن، رفع کردن، رفع و رجوع کردن
۲. فیصله دادن
۳. مرتفع ساختن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) مرتفع ساختن .
کلمات دیگر: