کلمه جو
صفحه اصلی

بی انضباط


مترادف بی انضباط : بی ادب، جسور، گستاخ، نامرتب، بی نظم، شلخته

متضاد بی انضباط : منضبط

برابر پارسی : نا بسامان

فارسی به انگلیسی

lacking discipline, disorderly, confused, rambunctious, wanton

rambunctious, wanton


مترادف و متضاد

بی‌ادب، جسور، گستاخ ≠ منضبط


نامرتب، بی‌نظم، شلخته


فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه در هیچ چیز ضبط خود نتواند کرد . ۲ - بی عصمت بی ترتیب بی نظم .

فرهنگ معین

(اِ ض ِ ) [ فا - ع . ] (ص مر. ) ۱ - آن که در هیچ چیز نظم ندارد. ۲ - بی عصمت ، بی تربیت ، بی نظم .

فرهنگ عمید

بی نظم وترتیب.


کلمات دیگر: