مترادف بی بر : بی بار، بی ثمر، بی حاصل، بی میوه متضاد بی بر : بارور، ثمردار
فارسی به انگلیسی
fruitless, sterile
fruitless
مترادف و متضاد
acarpous(صفت)
بی ثمر، بی بر، بدون میوه
بیبار، بیثمر، بیحاصل، بیمیوه ≠ بارور، ثمردار
فرهنگ فارسی
( صفت ) بی ثمر بی میوه بدون حاصل : درخت بی بر .
لغت نامه دهخدا
بی بر. [ بی ب َ ] ( ص مرکب ) بی ثمر. بی بار. رجوع به بر شود. || ( اِ مرکب ) سپستان. ( از الفاظ الادویه ). گیاهی است که از آن ترشی اندازند. ( یادداشت بخط مؤلف ). فلفل سبز ( لهجه قزوین ).
فرهنگ عمید
ویژگی چیزی که میوه نمی دهد، بی میوه.
دانشنامه عمومی
بیبر رودی است به دانوب می ریزد. این رود از کشور آلمان می گذرد.