مترادف تهتک : بی شرمی، پرده دری، رسوایی، هتاکی، رسوا شدن
تهتک
مترادف تهتک : بی شرمی، پرده دری، رسوایی، هتاکی، رسوا شدن
مترادف و متضاد
۱. بیشرمی، پردهدری، رسوایی، هتاکی
۲. رسوا شدن
فرهنگ فارسی
۱- ( مصدر ) دریده شدن پرده رسوا شدن . ۲- ( اسم ) پرده دری بی شرمی رسوایی . جمع : تهتکات .
فرهنگ معین
(تَ هَ تُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - دریده شدن پرده . ۲ - رسوایی .
لغت نامه دهخدا
تهتک. [ ت َ هََ ت ْ ت ُ ] ( ع مص ) رسوا شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). افتضاح. ( اقرب الموارد ). پرده دریدن وپرده دری و بی تخمگی و رسوائی. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) : به لهو و نشاط و آداب آن مشغول میباشدو بدانجای تهتک است. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 393 ).
دولت ز مهتر متهتک جدا سزد
از تو جدا مباد که بس بی تهتکی.
با کبی خویان تهتکها چه کرد
با نبی رویان تنسکها چه کرد.
دولت ز مهتر متهتک جدا سزد
از تو جدا مباد که بس بی تهتکی.
سوزنی.
ما را در کام نهنگ با زورو تهتک انداختی. ( جهانگشای جوینی ).با کبی خویان تهتکها چه کرد
با نبی رویان تنسکها چه کرد.
مولوی.
|| دریده و شکافته گردیدن پرده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).فرهنگ عمید
۱. بی شرمی و بدزبانی.
۲. پرده دریدگی، رسوایی.
۳. [قدیمی] رسوا شدن.
۲. پرده دریدگی، رسوایی.
۳. [قدیمی] رسوا شدن.
کلمات دیگر: